شهرداری گرگان ، شهر پاکیزه

پاره‌ای از ضرب المثل ها و اصطلاحات در گویش گرگانی

ضرب‌المثل‌ها یکی از مهم‌ترین عناصر فرهنگی جامعه هستند که در آن تجربیات و حکمت‌های قدیمی به شکلی پنهان و ظاهری زیبا بیان شده تا هدایت گر و راهنمای ما در مواجه با مسائل مرتبط مختلف باشند. متاسفانه بسیاری از داستانهای پشت این ضرب المثل‌ها رو به فراموشی رفته و رواست تا در جهت بازخوانی و حفظ آنها بکوشیم.
هرچه تاریخ ملتی غنی‌تر باشد اتفاقات و داستان‌های بیشتری در آن وجود دارد؛ بنابراین ضرب المثل‌های بیشتری نیز در ادبیات آن سرزمین وجود دارد. مثل می‌تواند در یک عبارت کوتاه چند کلمه‌ای تا عبارت‌های طولانی و یا حتی یک بیت شعر باشد.
علی اکبر دهخدا در مقدمه امثال حکم در تفسیر ضرب المثل چنین می‌نویسد:
«در زبان فرانسوی هفده لغت یافت می‌شود که در فرهنگ‌های عربی و فارسی همه‌ی آنها را مثل ترجمه کرده‌اند و در فرهنگ‌های بزرگ فرانسوی تعریف‌هایی که برای آنها نوشته‌اند، مقنع نیست و نمی‌توان با آن تعریفات آنها را از هم تمیز داد.
اصطلاحات و ضرب المثل‌های هر منطقه علی رغم اطلاعات و دانش مفیدی که در مورد فرهنگ، تاریخ و آداب و رسوم آن منطقه دارد بازتابی از دانش، تجربیات و رسوم مردم گرگان در طول تاریخ است. جدا از جذابیت لحنی و و لغوی و شیرینی این ضرب‌المثل‌ها و اصطلاحات گرگان، کشف عمق فرهنگ و تاریخ منطقه بسیار با اهمیت است. در ادامه برخی ضرب‌المثل‌های گرگانی به یادگار مانده را معرفی می‌کنیم. برای آشنایی بیشتر می‌توانید به منابع معرفی شده در پایان این مقاله رجوع کنید.


ماشه رِ بذار تو آتیش، دزد خودش پیدا مِشه
حکایتی وجود دارد از اینکه گزارش دزدی و همینطور افراد مضنون را پیش قاضی بردند و قاضی گیره را درون آتش گذاشت تا سرخ شود همان موقع یکی از مضنون‌ها فریاد زد که من دزد نیستم. قاضی گفت دزد خود اوست. این ضرب المثل اشاره به این حکایت دارد.
پی خورده دنبه کاکُلِش مُجُنبه
کسی که به قدرت رسیده و گذشته خود را فراموش کرده و دیگران را تحویل نمی گیرد. کنایه از آدم تازه به دوران رسیده.
قوم زَن لقمه بزن، قوم شو کاسه بِشو
شو در گویش گرگانی به شوهر می‌گویند. مفهوم این مثل که نگاهی مردسالارانه دارد این است که اقوام زن همه منفعت طلب و راحت طلب هستند و اما اقوام شوهر زحمت کش و برای مراسم ازدواج این اقوام داماد هستند که همه کمک می‌کنند.
دنبال گُو زن پییَر مِگَرده
کسی که نمی‌داند دنبال چه چیزی می‌گردد. جستجوی بیهوده
همه کارم آراسته کُل و کاردَم بی دسته
این مثل زمانی استفاده می‌شود که برنامه‌ریزی و ابزار فردی برای انجام هدفی که در ذهن دارد مناسب نباشد و فرد بی‌برنامه و سردرگم باشد.
برادر پُشت، برادرزاده هم پُشت - خواهارزا رِ با زَر بخر با سنگ بُکُش
آنچه این مثل می‌گوید این است که در نهایت این برادر و برادر زاده است که برایت می‌ماند و در مواقع سختی می‌توانی روی آنها حساب کنی نه خواهرزاده.
قربان خودم منقل کاشی، خرجم با خودم آقام تو باشی
این مثل زمانی کاربرد دارد که فردی خودش برای دست آوردش زحمت کشیده اما شخص دیگری بر او منت می‌گذارد.
اگه مُخوای راحتی جان، بگو اَره کلته بُجُنبان
منظور این است که اگر می‌خواهی آرامش داشته باشی و حوصله دردسر نداری بحث نکن و الکی سرت را به نشانه تایید تکان بده
جُواب سنگ کُلُخه
این مثل به این معناست که باید جواب هر سخن را معادل آن داد نه کمتر.
خاک تَنِته نِمِگیره
یعنی تو آنقدر آدم بدی هستی که خاک پس از مرگ تو را نمی‌پذیرد
فلانی شادار شادار مِزَنه
کسی که خیلی گیج است را می‌گویند.
اسب خُب از طویله در نِمِشه، دختر خُب از قبیله
منظور این است که دختر خوب را به هر کس نمی‌دهند.
رندو رِ با هم بخورین
رَندو در گویش گرگانی به معنای ته دیگ است. مفهوم این مثل این است که با هم شریک باشید و از سود چیزی باهم استفاده کنید.
خدا ایشالا راه کج رِ به سمتشان راست کنه
ان شاالله خدا هدایتش کند.
داری دست خر چُو دستی مِدی
وقتی یک آدم لجباز با کسی در حال بحث است و شخص سوم چیزی می‌گوید که باعث لجبازی و بی منطقی بیشتر فرد می‌شود، به اصطلاح می‌گویند که داری دست خر چو دستی مدی.
از گیر خرس درآمده گیر خو افتاده
این مثل معادل مثل از چاله درآمدن و به چاه افتادن است.
هفت کل کلاهه هفت کور عصا
برای کچل‌ها کلاه و برای کورها عصا است. اشاره به این دارد که برای همه کمک است و خیرش به همه می‌رسد.
مُخواد میندورِ بُکاره
اشاره به آدم فتنه‌گر دارد. یعنی می‌خواهد چیزی بکارد تا فتنه‌ای به پا کند.
هر علفی یَک کِلَفی
هر غذایی یک خوبی و مزیتی دارد.
فلانی پاپلو بهشته
اشاره به آدم خیلی خوب دارد. پاپلو به معنای پروانه کوچک و سفید است.
از هفت دریا جسته کف پاش خیس نشده
این مثل کنایه از آدم سخت جان دارد. کسی که مشکلات و مصیبت‌های زیادی را پشت سر گذاشته و آسیبی به او وارد نشده است.
مو به رِسمان غنیمته
رِسمان به معنای ریسمان است. معادل ضرب المثل یک مو از خرس کندن هم غنیمته است.
قدر یار مهربان را کی بدانی - وقتی دست ناکسان در ممانی
وقتی کارت به آدم نادرست می‌افتد تازه قدر دوستان خوبت را میدانی.
من یَلا جامه ام
من یک پیراهن بیشتر ندارم. به معنای اینکه من در معرض خطرم و قدرت ریسک کردن ندارم.
گوشت از ناخن زود جدا مِشه
مفهوم این مثل این است که نباید به کسی خیلی وابسته بود. و استعاره به از دست دادن کسی یا چیزی دارد که زمانی خیلی دوستش داشتی و همینطور استعاره به بی وفایی دارد.
خانه‌ای که هزاره کارش زاره
این مثل می‌گوید که محلی که تعداد ناظرین و افراد ریاست طلب زیادی وجود دارد، دچار بحران می‌شود.
وارث حارثه
وارث بخاطر طعم شیرین ارث، حریص می‌شود.
به بو شالی میاد کُلدُنبه رِ آب بده
چیزی را دست آویز قرار می‌دهد تا به خواسته خودش برسد.
درخت از میان خودش کرم مِفته
این مثل معادل مثل کرم از خود درخت است می‌باشد.
مویز نشده مُخواد کشمش بشه
این مثل نیز معادل مثل غوره نشده می‌خواد مویز بشه است و به معنای این است که می‌خواهد خیلی سریع و بدون طی کردن مراحل لازم و به اصطلاح یک شبه به موفقیت برسد.
کرباس مگیری ورشه نُگاه کن - دختر مگیری مارِشه نُگاه کن
کرباس نوعی پارچه است. این مثل به این معناست که اگر می‌خواهی دختری را به همسری بگیری دقت کن که مادر خوبی داشته باشد.
خانه رِ گل نُما مِده - عاروسه رِ لُباسش
زیبایی و نمای خانه به گل و گیاه و زیبایی عروس هم به لباس عروسش است.
حالا که داره خانه مارِ سیل مُوُره بذار تُمامِ دنیارِ بُوُره
حالاکه به ما آسیبی می‌رسد مهم نیست اگه به تمام دنیا نیز آن آسیب برسد.
حرفاش تن نِشِستَم نشد
حرفاش به دلم ننشست.
حرف مفت - جُواب کُلُفت
به این مفهوم است که جواب حرف مفت و بیهوده پاسخی دندان شکن و درشت است.
حرف میِن دهنش بند نِمِشه
آدم دهن لقی است و حرف در دهانش نمی‌ماند.
هرزه چَنه
به آدم پر حرف اشاره دارد
حسن کَل یَک کله لَقِلُو داشت - اَفتو مِداد ور مِداشت
لَقِلُو در گویش گرگانی به معنای ماهیتابه است و در اینجا استعاره به چیز بی ارزش دارد. اَفتو دادن یا آفتاب دادن در گرگان برای پارچه‌های باارزش و قالی انجام می‌شود در گرگان بخاطر رطوبتی بودن منطقه مردم حداقل سالی یکبار قالی و پارچه‌های باارزش خود را برای از بین رفتن رطوبت و همینطور ضد عفونی شدن در معرض آفتاب می‌گذارند. افتو دادن اینجا استعاره به در معرض نمایش قرار دادن نیز می‌باشد.
بنابراین این مثل در اینجا به این معناست که فلانی وسیله بی ارزش خود را مدام در معرض نمایش می‌گذارد یا پُز وسیله بی ارزش خود را می‌دهد.
حلوا رِ حکیم مُخوره - تَپِ رِ یتیم
تَپ مخفف کلمه تَپوک به معنای توسری است و این مثل به این معناست که چیزی را به کسی که مستحق نیست می‌دهند و در حق مستحق اجحاف می‌کنند.
حلالش بارا ما حرامه، حرامش بقیه رِ حلال
یک لقمه نان حلال را به زور به دست می‌آوریم و از گلویمان پایین می‌رود، چه رسد به اینکه آن لقمه حرام باشد.
حمومِ سر مَلِه شان لُمبیده
حمام سر محله شان خراب شده است. این مثل برای کسی که بسیار کثیف و چرک است استفاده می‌شود.
حوضِ رِ درست کن، ولقازش پیدا مِشه
ولقاز به معنای قورباغه است و معنای این مثل کنایه از این موضوع است که می‌گوید تو هدفی که در ذهن داری را شروع کن برای مشکلات راه حل پیدا می‌شود.
حوضی که اُ نِداره ولقاز لازم نِداره
معنای این مثل این است که حوضی که آب ندارد نیازی به قورباغه نیز ندارد.
حرفش چنار نَلوَندان بود
در گذشته در مرکز محله نعلبندان درخت چنار بزرگی وجود داشت که بزرگی آن زبانزد مردم گرگان بود و همینطور چنار درختی بی ثمر و نمادی از خودسوزی است. بنابراین این مثل به معنای این است که تندی و سخن زشت او خیلی بزرگ است و عاقبت باعث دردسر گوینده می‌شود.


 


منابع
ضرب المثل ها، کنایات و باورهای مردم استرآباد نوشته اسدالله معطوفی
فصلنامه اختصاصی مطالعات فرهنگی، شماره چهاردهم سال 1398

اطلاعات تکمیلی
  • تاریخ انتشار29خرداد 1403

نظرات شما

Services List

Hi I am test a service to show